سفارش تبلیغ
صبا ویژن


چگونه رفتاری صمیمی‌تر و اجتماعی‌تر داشته باشیم

در این مقاله می‌خواهیم به شما آموزش دهیم که چطور صمیمی‌تر و اجتماعی‌تر رفتار کنید. یک تعریف ساده از "صمیمی"، مهربان و علاقه‌مند رفتار کردن با دیگران است و تعریف اجتماعی از دیدگاه ما یعنی وقت زیادی را با دیگران گذراندن و از آن لذت بردن.


توصیه‌های زیر در آن ‌واحد درمورد اعمال خاص و حالات کلی (مثلاً مثبت بودن نسبت به مردم، علاقه‌مند بودن به مردم) صحبت می‌کند. این‌ دو به یکدیگر مرتبط هستند اما شما کنترل زیادی روی حالات خودتان نسبت به سایرین ندارید. اگر در یک زمان روحیه‌ای خوش‌مشرب و اهل‌تفریح نداشته باشید، یا اگر به‌طورکلی کم‌حرف باشید، همین هستید و نمی‌توانید برای آن کاری کنید. نمی توانید فوراً به فردی بشاش و گرم تبدیل شوید. اما بااین ‌حال می‌توانید بعضی از اعمال را به ذهن داشته باشید و این همان چیزی است که به آن نیاز دارید. مثلاً اگر سر کار هستید و احساس می‌کنید آن روز کمی در خودتان هستید، می‌توانید به خودتان یادآور شوید که باید به بقیه همکارانتان بپیوندید و ببنید آنها چه می‌کنند.



همچنین، ایده‌هایی که در اینجا ذکر می‌کنیم، به این معنی نیست که باید به فردی پرحرف یا آویزان تبدیل شوید. از این توصیه‌ها می‌توانید در برخورد و رویکردتان با دیگران استفاده کنید. هر نوع شخصیتی که داشته باشید می‌توانید از این راهکارها استفاده کنید طوریکه خللی در شخصیتتان ایجاد نشود.

ادامه مطلب...


تاریخ : پنج شنبه 93/9/13 | 10:10 صبح | نویسنده : مهدی باقری | نظر

استاد مطهری

دانلــــود تعریف رشد اجتماعی از زبان

استاد شهید مرتضی مطهری

بصورت صوتی

****** 

• زمان : 52:27

رشد اسلامی / بخش 1

دریافت فایل





تاریخ : پنج شنبه 93/9/13 | 10:4 صبح | نویسنده : مهدی باقری | نظر

انسان هرطوری میتونه باشه


نُه ماه سپری شد؛ نوزاد انسان به دنیا آمد. این موجودکوچک برای انسان شدن راه درازی پیش رو دارد؛ راهی که خودش به تنهایی نمی تواند آن راطی کند چرا که درهمان بدو ورود به دنیا، از خود دفاعی ندارد و به دیگران نیاز پیدا می کند، نیازی شدید به وسعت بقا وماندن.


این موجود ناتوان برای رفع نیازهایش مانند گرسنگی فقط میتواند گریه سردهد،گریه ای که غریزی است وتنها سلاحش برای ماندن و زنده بودن است.


عجیب است که این نوزاد انسان از همان لحظه تولد حس می کند تنها نیست وباگریه هایش کمک می خواهد ودیگری راطلب می کند گویا می داند موجودی اجتماعی است ودرجامعه متولد شده است.


حال که این مسافرکوچک زندگی نیازهای اولیه اش تأمین وکمی بزرگتر شد گریه اش برای کمک خواستن ازاطرافیان دیگر کافی نیست پس باید به فکر راه دیگری برای دقیقترفهماندن مقصودش باشد.


لذاناخودآگاه ازگوش هایش کمک می گیرد تاصداهای اطرافش رابشنود، وقتی صداها رادریافت کرد دلش می خواهد آنها را تکرارکند اما تکرارش اصوات نامفهومی است.


اینجاست که دوباره نزدیکانش به کمکش می آیندوصحبت کردن رابه او یاد می دهند تا نیازهایش را به زبان بیاورد،اما به همین جا ختم نمی شود زیرا او دیگر بزرگتر شده وجزیی از اجتماع گشته است بنابراین نمی تواند بی هدف باشد، نمی تواند رباط گونه عمل کند، نمی تواند بی تفاوت وبی احساس به دنیای پیرامونش باشد وبادیگران هیچ گونه تعاملی نداشته باشد چرا که انسان دراجتماع است که انسان خوانده می شود.


ژان پیاژه درارتباط با مراحل رشدشناختی کودک بر توانایی کودک دردرک جهان به طور فعال بسیار تاکید می کند ومعتقد است که کودکان به طور انفعالی اطلاعات را جذب نمی کنند،بلکه آنچه را که در دنیای پیرامون خود می بیند،می شنود واحساس می کنند انتخاب وتفسیر می نمایند.


بنابراین اعضای جامعه درادامه به راه به کودک توانایی بیشتری میدهند؛ خواندن و  نوشتن را به او می آموزند پس باید این عضو جدید جامعه آماده شود تا رفتارها، نقش ها، ارزش ها، هنجارها،باید ونبایدها،اصول ومقررات ودر کل اجتماعی شدن را یاد بگیرد.


حال سوال این است که این اجتماع چیست که بدون آن انسان،انسان نمی شود؟ از اجتماع تعریفها گوناگونی شده است حال می توان اجتماع را اینگونه تعریف کرد."اجتماع، گروهی از افراد که نسبت به هم وابستگی متقابلی دارند ودریک منطقه جغرافیایی زندگی میکنندواحساس مشترکی نسبت به ارزشها،هنجارها،فرهنگ،آداب ورسوم،عقاید وباورها،مذهب ...خود دارند وبرای رفع نیازها ورسیدن به اهدافشان به صورت جمعی فعالیت می کنند."


ادامه مطلب...


تاریخ : پنج شنبه 93/9/13 | 9:53 صبح | نویسنده : مهدی باقری | نظر